عکسای خمیر بازی
سلام به همه مهربونا...
روز جمعه بعداز ظهر باباشهروز ارمیا رو برد تو پارکینگ تا دوچرخه سواری کنه حدودا نیم ساعتی اونجا بودن بعدش ارمیا با خوشحالی اومد و گفت: بعداز ورزش باید برم دوش بگیرم
منم به خواستش جواب مثبت دادم و باکلی ذوق و شوق رفت حمام
اینروزها ارمیا به محض اینکه از مهدکودک میاد یه راست میره میشینه پای خمیراشالبته بیشتر از اینکه خودش سرگرمشون بشه، من و باباشهروز رو مشغولشون میکنه
اینجوری که میارتشون و میگه: مامانی اینو درست کن... بابایی اونو درست کن
خلاصه که من و باباشهروز حسابی سرمون با این خمیرا گرمه
آدم برفی(البته باید بره جراحی پلاستیک )
اینم یه درخته
یه گل درست کرده که بقول خودش برگ ندارهاین آدم برفی هم اثرهنری مامانیه
روز اول این قلب رو باهاشون درست کرد که بدوبدو اومده نشون من میده میگه: مامان دوستت دارم
قربونت بره مامان شکوه با این ابراز عشق کردنت
اینم یکی دیگه از اثرای هنری مامان شکوهکه بنا بدرخواست ارمیا یه خرگوش همراه با خونش درست کردم،بعدشم دستور داد که تو وبلاگش حتما بذارم
منم از خدا خواسته